هما

...

...

...

"دخترم با تو سخن می گویم گوش کن با تو سخن می گویم" ... تو که از ریشه ی نیلوفر و از جنس گلی تو که آوای غرورت نفس صبح پس از روشنی خورشید است تو که الطاف وجودی تو که شوری و ترنم ای بهار دل من، با تو سخن می گویم من نیایش گر این آوازم چشم در چشم من انداز که نگاهم با توست من همه زندگی ام را به تو دادم تا بروید گل لبخند به رویت تا نگیرد رنگی از خستگی راه وجودت این همه شبنم پر شور و امیدم رهسپار کوچه های آرزویت قدمی زن ، همه جا را بنگر حرف من پشت و پناه دل توست دخترم یاد تو در خاطر من جاوید است جاودان باد! حیات گذر از فردایت...

کودکی، دخترکی ، موقع خواب   سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید: زندگی چیست؟ پدرش از سر بی صبری گفت: زندگی یعنی :عشق دخترک با سر پر شوری گفت: عشق را معنی کن!   پدرش داد جواب:   ب وسه ی گرم تو بر گونه ی من   دخترک خنده برآورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید زان سپس گفت: پدر ... عشق اگر بوسه بود...   بوسه هایم همه تقدیم تو باد ! ...

 نه دخترم این طورها هم نیست شاید یکی دلتنگمان باشد شاید که در آنسوی رویاها یک آینه  همرنگمان باشد   نه دخترم ، دنیا فقط بد نیست بعضی مواقع هم امیدی هست بعد از تمام گریه های شب لبخند در صبح سپیدی هست  وقتی شمیم عاشقی پیچد در لابلای کوچه ی تقویم باید بدانی عاشقی خوب است باید کمی دل را کنی تنظیم!  ها ! دخترم ، عاشق شدن بد نیست باید بفهمد عاشقش هستی باید بفهانی خدایت اوست !! ثابت کنی که لایقش هستی و دخترم دیشب نوشتی که : ما خط سوم روی دیواریم امشب برایت می نویسم باز: ما هم خدای کوچکی داریم  روزی خدای کوچک ما هم با شادی ما زاده  خواهد شد آن روز اگر من زنده باشم ... آه این زندگی هم س...

سلام به بازدید کنندگان وبلاگ همای عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه پیش تر از لطفتون نسبت به خانومم و دختر کوچولوی نازم سپاسگذارم . افتخار داریم همراه با شما در این وبلاگ خاطرات خوش زندگیمان را همراه با هما کوچولوی نازنین  به تصویر بکشیم و پذیرای مهر و محبت شما عزیزان باشیم.  

...

...